می روی تا قدر نبودنت در میان غبار سیگار های بی فرجام بیشتر لمس شود می روی تا نگاهی دوباره لرزان ندیدنت شود ......وصدایی مشتاق حنجره های نگفته ات سفر کن شاید این فرضیه روزی قانون شد دوری و دوستی!!!!!
ارسال نظر برای این مطلب
درباره ما
نيمه شب است...
من سياه مست روي تخت خود..
و تو سياه بخت ... نميدانم روي تخت کی ..!؟