اوّلین بار نیست که گریه میکنم امّا اوّلین بار است که گریه آرامم نمیکند...
می شه با یه قرص کوچولو ..
مشکل رو حل کرد !
و راحت خوابید.
ولی من دوست دارم ..
به چشمات فکر کنم !..
و تا خود صبح ..
درد بکشم !!
من شعرم ..
نفسم !..
به چشمان تو بند است !
نبندشان !!
گفته بودم : ..
بی تو سخت می گذرد !..
حرفم را پس می گیرم !
بی تـــــــــو انگار اصلا نمی گذرد !!
باتری ساعت اتاقم را در می آورم !...
نمی توانم ...
شاهد ثانیه هایی باشم !...
که بی تو می گذرند !...
درد دارم !..
و هیچ دکتری ..
نبود تــــــــــــــــــــو را ..
درمان نمی کند !!
با اینکه می دانم ..
شنا بلدی !
اما می خواهم ...
غرق بوسه ات کنم !!
حسابت غلط از آب در خواهد آمد محاسبه نکن
من بی حساب دوست دارمت ...
ديگر آرزويي نمي ماند
اگرتو رو به رويم بايستی
و بگویی : چه آرزويي داري...
دست هایت...!!
کجاست...؟؟؟
کنار
بزند...!!!
دلتنگی ام را...!!!
آن روزها ...
تو و بوسه ی ِ داغ ...
امروزها ...
من و داغ ِ بوسه ...
فاصله
یا تو
چه فرقی می کند ؟
هر دو مرا یاد یک چیز می اندازد
تنهایی …!
تنها شادی زندگی ام این است که
کسی نمی داند تا چه حد غمگینم...
و مـــــــن خــــــــدا را بـــــه بـــــهـــــتــــــريـــــــــن نــــــامــــهــــايــــــــش قــــســـم دادم...
بـــــــــــــــــــــــــراي آمــــــــــــــــــــــــــرزش دروغ هـــــــــــــــــــــــــاي تـــــــــــــــــــو
.
.
.
تو می گذری
زمان می گذرد
چه کنم...؟؟؟
با دلی که توان از تو گذشتنش
نیست...!!!
برگرد یادت را جا
گذاشتی...!!!
میدانم که دیگر راهی نیست
برای رسیدن من به تو
اما بازهم برایت غمگینم
بازهم با یادت خیالم بارانی میشود
ای کاش بودی
چه نیازیست که انسان ماشین زمان بسازد...؟
وقتی میشود آهنگی را گوش کنی و به همان لحظه ها
دقیقاً به همــــــان لحظه ها پرتاب شوی..
روزهای بارانی را خیلی دوست دارم....
معلوم نمیشود منتظر تاکسی هستی یا آواره خیابان ها.....
بخار هوا ماله سرماست یا دود سیگار.....
روی گونه ات اشک هست یا دانه های باران...
فقط دوست دارم دستم را بکشم روی واژه ها...
که بفهمی چقدر حرف دارم..
برای گفتن برای نوشتن برای خواندن... که بفهمی چقدر دلتنگتم..
مادرم میگفت
دوستانت را ببین
همه به جایی رسیده اند
نمیدانست
منتظر نشسته ام
تا به تو برسم...
تا حالا كفشات نگاه كردي؟؟؟!!!
دو تا عاشق:
دو تا همراه
...
كه بي هم ميميرن
با هم خاكي ميشن
بدون هم زير بارون نميرن
و همیشه ی همیشه پشت هم وهمراه همن
كاش آدما هم يكم از كفشاشون ياد بگيرن
کاش زندگی یه سرمربی داشت ، منو تعویض میکرد، یه تازه نفس میاورد تو..
چه مي داني از دل تنگم؟!
گاهي به خدايت التماس مي کنم فقط خوابت را ببینم...
می فهمی؟!!!... خوابت را...
همه را خط زدیم تا به عشقمون برسیم
غافل از اینکه ..خودمون خط زده عشقمون بودیم ..
تا به عشقش برسه...
اشک هایم که سرازیر می شوند
دیری نمی پاید که قندیل می بندند!
عجب سرد است هوای نبودنت...
من هنوز شبها روی تختم غلت نمیزنم.
به این امید که تو آن سو خوابیده باشی
کاش بفهمیم
عشقـــ زیــر خطــ کــــمربنــــد نیستـــــ..
چرا همیشه کوه کندن ؟
بیا یکبار هم مرا خســــــــرو ببین تا لب بر لب ...
در آغوش هم جان دهیم .
تو میخواستی هم آغوشی با من را تجربه و کشف کنی
من میخواستم سردیِ وجودم را در آغوشت گرم کنم
کدام حق بیشتری داشتیم ، تو یا من؟
نیمه گم شده ام رو پیدا کردم ولی کامل بود..
اگر باید زخمی داشته باشم
که نوازشم کنی
بگو تا تمام دلم را
شرحه شرحه کنم
.........
من سرا پا همه زخمم
تو سرا پا
همه انگشت نوازش باش.
هميشه آنقدر ساده نرو
ساده نگذر
لا اقل نگاهي به پشت سر كن ...
شايد كسي در پي تو مي دود
و نامت را با صداي بي صدايي فرياد مي زند ...
و تو هيچ وقت او را نديده ای ....
چقدر خوشحـال بود شیطــان...
وقتی سیب را چیدم...
گمان می کرد فریب داده است مرا
نمی دانست...
تو پرسیده بودی :
............مرا بیشتر دوست داری . .
یا ماندن در بهشـــت را..
در ثبت احوال
از همه چیزپرسیدند
جز حال
همه برایم دست تکان دادند ، اما کم بود دستانی که “تکانم” دادند
وقتی که برگردی خیلی دیره و دیکه اشگاتو لوس کردناتم واسم معنی نداره ... میگن رفتنی باید بره... بری و بر نگردی.
به من قول بده . . .
در تمامی سال هایی که باقی مانده
تا ابـــــــــــــد . . .
...
مواظب خودت باشی
دیگر نیستم که یاد آوری ات کنم !
سکوتم را بشکن...!
فضای خلوتم را بشکن...!
اما دیگر دلم را نه
تعداد صفحات : 4
درباره ما
نيمه شب است... من سياه مست روي تخت خود.. و تو سياه بخت ... نميدانم روي تخت کی ..!؟
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آرشیو
آمار سایت