چقدر خوشحـال بود شیطــان... وقتی سیب را چیدم... گمان می کرد فریب داده است مرا نمی دانست... تو پرسیده بودی : ............مرا بیشتر دوست داری . . یا ماندن در بهشـــت را..
ارسال نظر برای این مطلب
درباره ما
نيمه شب است...
من سياه مست روي تخت خود..
و تو سياه بخت ... نميدانم روي تخت کی ..!؟